( 1099) گفت امر آمد برو مهلت تو را |
|
من به جاى خود شدم رَستى ز ما |
( 1100) او همىشد و اژدها اندر عَقِب |
|
چون سگ صیّاد دانا و مُحِب |
( 1101) چون سگ صیّاد جنبان کرده دُم |
|
سنگ را مىکرد ریگ او زیر سم |
( 1102) سنگ و آهن را به دم در مىکشید |
|
خرد مىخایید آهن را پدید |
( 1103) در هوا مىکرد خود بالاى بُرج |
|
که هزیمت مىشد از وى روم و گُرج |
( 1104) کفک مىانداخت چون اشتر ز کام |
|
قطرهاى بر هر که زد مىشد جُذام |
( 1105) ژغژغ دندان او دل مىشکست |
|
جان شیران سیه مىشد ز دست |
( 1106) چون به قوم خود رسید آن مجتبى |
|
شِدق او بگرفت باز او شد عصا |
( 1107) تکیه بر وى کرد و مىگفت اى عجب |
|
پیشِ ما خورشید و پیشِ خصم شب |
مهلت تو را: چنان که در قرآن کریم است «موعد» را «روز زینت» قرار دادند:« قالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ اَلزِّینَةِ وَ أَنْ یُحْشَرَ اَلنَّاسُ ضُحًى»: گفت وعدهگاه شما روز زینت است که مردم چاشتگاه فراهم آیند.[1] مفسران درتفسیر «روز زینت» اختلاف نظر دارند. گفتهاند عیدى بود اسرائیلیان را. و گفتهاند روز بازارى بود و گفتهاند روز نوروز بود.[2] از بیت 1086 بر مىآید موعد، «تابستان» بوده است و باید چنین باشد تا ساختههاى ساحران بر اثر تابش آفتابِ تند به جنبش در آید.
اژدها اندر عقب: مقصود عصاست که چون در محضر فرعونش انداخت اژدها شد.
مُحِب: دوستدار.
سم: در پندار پیشینیان اژدها را دست و پا بوده است.
سنگ و آهن را: چون دم به درون مىکشید هر چه بود از جمله سنگ و آهن فرو مىبرد. «عصا بر آورد و بر زمین زد. در ساعت مارى عظیم گشت و از دهان وى آتش جست و روى به فرعون نهاد و خواست که تخت فرعون را فرو برد. بجست و پایش بماند نگون سار از تخت بر آویخت.[3]
بالاى برج: نیکلسون گوید اشاره است به برج فلک و اژدهایى که مىگویند موجب ماه گرفتگى مىشود. لیکن مقصود از برج، برجى است که فرعون ساخته بود: «و کوشک او را چهار صد گز بالا بود بفرمود تا تخت او را بر بالاى آن کوشک نهادند.»[4]
گرج: گرجى. مردم گرجستان.
کفک: کف.
جُذام: بیمارى معروف، خوره.
ژغژغ: (اسم صوت) آواز، صدای دندان اژدهای موسی.
دل شکستن: کنایه از هراساندن.
مجتبى: گزیده. موسى (ع).
شدق: کنج دهان از جانب درون. اشاره دارد به آیه شریفه:« خُذها وَلاتَخَف سَنُعیدُها سیرتَها الاُولی»: بگیرش ونترس، که ما سرشت پیشین او را به او باز می گردانیم.[5]
( 1099) موسى گفت اکنون امر خداوند رسید و بتو مهلت مىدهم اینک من رفتم و تو فعلا از اژدها رستى. ( 1100) موسى آهنگ باز گشت نمود او مىرفت و اژدها چون سگ صیاد که صاحب خود را شناخته و دوست مىدارد از پى او روان بود. ( 1101) چون سگ صیاد دم جنبانیده و سنگها را زیر پاى خود تبدیل بریگ نموده و مىرفت. ( 1102) سنگ و آهن را بدم و نفس خود مىکشید و آن را جویده خرد مىکرد. ( 1103) بالاى برج مىپرید بطورى که همه فرار مىکردند. ( 1104) از دهن خود چون شتر کف مىانداخت و هر قطره از آن کف که ببدن هر کسى مىرسید مرض جذام در آن جا پیدا مىشد. ( 1105) صداى شقشق دندانش دل را بهراس مىانداخت و جان شیرهاى سیاه از ترس مىلرزید. ( 1106) وقتى آن بر گزیده خدا نزد قوم خود رسید کنج دهان اژدها را گرفت و او تبدیل بعصا گردید. ( 1107) و بر آن تکیه کرده مىگفت عجبا که براى ما آفتاب و براى دشمنان شب تاریک است.
مولانا می گوید:فرعون و کسانى که پیرامون او بودند معجزههاى موسى (ع) را می دیدند، اگر اندکى مىاندیشیدند مىدانستند او از جانب خود نیامده بلکه خدایى او را فرستاده و بدو نیرویى داده که در طبیعت اثر مىنهد و آن را دگرگون مىکند. موسى (ع) در شگفت مىماند که فرعون چگونه این حقیقت را در نمىیابد و آیات خداوند را مىبیند، و در دل او اثر نمىکند.
چون گل از خار است و خار از گل چرا هر دو در چنگاند و اندر ماجرا
یا نه جنگ است این براى حکمت است همچو چنگ خر فروشان صنعت است
2473- 2472
[1] - (سوره طه،آیه 59)
[2] - (تفسیر ابو الفتوح رازى)و (کشف الاسرار، ج 6، ص 141)
[3] - (قصص الأنبیاء جویرى، ص 100)
[4] - (قصص الأنبیاء جویرى، ص 103)
[5]- سوره طه، آیه 21
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |